تاینی تونز قصه کودکانه «فرشته نگهبان» - تاینی تونز

فرشته آسمانی,تصاویر فرشته

قصه کودکانه «فرشته نگهبان»

 

یکی بود یکی نبود یه دختر کوچولویی بود به نام صبا. صبا کیف مدرسه اش را برداشت و از مامان خداحافظی کرد تا به سمت مدرسه حرکت کنه.

صبا بسم الله گفت و از خانه بیرون رفت.

باد می آمد. باد در را محکم به هم زد صبا دستش را عقب کشید و گفت: وای نزدیک بود انگشتم لای  در بماند؟

به خیابان رسید. موتورسواری با سرعت آمد، صبا خودش را عقب کشید.

گفت: اگر موتور را نمی دیدم چه می شد؟

به مدرسه  رسید. به آب خوری رفت. قمقمه اش را پر از آب کرد. دهانش را با زکرد و سرش را زیر قمقمه گرفت. چند قطره آب تو راه نفسش رفت و به سرفه افتاد.

صبا با خودش گفت: وای… نزدیک بود خفه بشم.

صبا به کلاس آمد خانم یک جمله رو تابلو نوشت: خدانگهدار.

بچه ها با تعجب پرسیدند: خانم! دارید خداحافظی می کنید؟

خانم گفت: نه.

سمیه گفت: پس پرای  رو تابلو نوشتید خدانگهدار؟

خانم خندید و گفت: می خواستم یه حرف خیلی قشنگ یادتان بدهم. می دانید آن حرف قشنگ چیست؟

خداوند مهربان همیشه نگهدار ماست و ما را از خطرات حفظ می کند. پس دو تا جمله یادتان نره.

یکی سلام  و یکی خداحافظ.

سلام یعنی: دعا برای سلامتی.

 و خداحافظی یعنی: دعا می کنم خداوند تو را از خطرات حفظ کند.

 

منبع:tebyan.net

 

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 122 views بار دسته بندی : شعر و قصه کودکانه تاريخ : 3 جولای 2022 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.